غیرت دینی مردم دلیل حضور همیشه در صحنه آنها
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۹۹۵۳۱
حجتالاسلام حسینی امام جمعه بافق در خطبههای نماز جمعه این هفته شهرستان گفت: نهم دی ماه ۱۳۸۸ به بهانه تقلب در انتخابات، فضای کشور را بهم ریختند و دشمن هم از این شرایط سواستفاده کرد.
او افزود: ملت ایران در آن سال با حضور گسترده و با بصیرت خود در صحنه، یکبار دیگر پرچم جمهوری اسلامی ایران را بالا بردند و یکبار دیگر رأی آری به نظام جمهوری اسلامی دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسینی تصریح کرد: آنچه که مردم ما را در دی ماه ۸۸ به صحنه آورد، غیرت دینی مردم بود.
او بیان داشت: ملت مشاهده کرد نسبت به ولایت و عاشورای امام حسین خدشه وارد میکنند، جسارت به شهید و هیئتها کردند و اینجا بود که خون مردم به جوش آمد و در مقابل اینها ایستاد.
حسینی بیان کرد: این همه تلاش دشمن برای نابودی نظام و حکومت اسلامی ما به علت بیداری شما ملت است که همواره پشتوانه نظام بودید.
او ادامه داد: نظام جمهوری اسلامی نیز ویژگیهایی دارد که به مذاق دشمن خوش نمیآید از جمله اینکه استکبارستیز است و هیچگاه زیربار ظلم و زور نرفته و نمیرود.
خطیب جمعه بافق گفت: ویژگی بعدی این است که مدافع مظلومین و مستضعفان است و ملت ایران دغدغه کمک به هم نوعان خود را دارند.
او بیان داشت: دشمن وقتی بیداری ملت ما را میبیند، تلاش میکند مردم را در صحنهها کنار بگذارد و شما را منزوی کند.
حسینی تصریح کرد: وقتی دشمن میبیند حکومتی بر مبنای دین اسلام در رأس قرار گرفته است، نمیتواند تاب بیاورد و بر دشمنی اش میافزاید.
او خاطرنشان کرد: ایرانی که یک زمانی مستعمره آنها بود، امروز برای آنها خط و نشان میکشد.
امام جمعه بافق گفت: نکته بعدی استقلال کشور ما است چراکه دیگر زمان سلطه بر ایران و ایرانی تمام شده است و امروز دشمن باید آماده شود تا ایران بر تمام دنیا مسلط شود.
او با اشاره به ترور شهید موسوی گفت: شهید موسوی فردی بود که رژیم صهیونیستی از مدتها قبل، به دنبال ترور این شخصیت بود و در هفته گذشته ناجوانمردانه با حمله مشکی به منزل ایشان، این شخصیت بزرگ را ترور کرد.
حسینی افزود: دشمن میدانست که قدرت مواجه شدن و رو به رو شدن با او را ندارند و به همین دلیل دست به این عمل ناجوانمردانه زد.
او تصریح کرد: بدانید که اگر امروز مردم غزه در مقابل جنایتهای اسرائیل دوام آوردند و شاهد تجهیزات متعدد نظامی در فلسطین هستیم، همه اینها را سردار موسوی و همکاران او، از راههای مختلف به غزه رسانده است.
خطیب جمعه بافق ادامه داد: امروز اسرائیل میداند هر چقدر تلاش کند، نمیتواند در مقابل غزه مقاومت کند و همه اینها در پرتو تلاش سردارانی همچون سردار موسوی است.
او گفت: اینها به سراغ ترور شخصیتهای موثر در شکست خود آمدند، ولی بدانند که سردارانی داریم که هرکدام را هم ترور کنند، بازهم هستند و مقابل آنها میایستند و جایگزین میشوند.
حسینی عنوان کرد: امروز سپاه ما، به دشمن و اتاق فرماندهی آن نفوذ کرده که به گفته رهبر معظم انقلاب اسرائیل شکست غیرقابل ترمیمی داشته است.
او تأکید کرد: نگذارید حقایق کشور ما را دیگران روایت کنند چراکه اگر دشمن روایت یا تاریخ را نقل کند، آن را منحرف میکند تا ذهنیت جوانان ما را نسبت به نظام بدبین کند.
خطیب جمعه بافق با اشاره به سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: اخلاص این مرد، حاج قاسم را سردار دلها کرد چراکه او تنها برای خدا، نه برای معرفی خودش، کار میکرد.
او افزود: ویژگی دوم ولایت پذیری او بود چراکه او مطیع محض رهبر معظم انقلاب بود.
حسینی بیان کرد: ویژگی سوم او این بود که خادم شهدا و خانوادههای آنان بود و باید بدانیم امروز هرآنچه داریم، از برکت خون شهدا است.
او گفت: ویژگی چهارم بندگی و توسل حاج قاسم بود و نماز شبها، گریههای شبانه و ارتباط با خدا و اهل بیت داشتن، او را به این مقام رساند.
امام جمعه بافق گفت: ویژگی بعدی او این بود که در بین مردم حضور داشت و مردم حاج قاسم را کنار و همراه خود حس میکردند.
او تاکید کرد: امروز مسئولین ما باید این ویژگی را از حاج قاسم یاد بگیرند چراکه برخاسته از مردم هستند و با حضور در بین مردم است که میتوانند مشکلات مردم را رفع و حل کنند.
او با اشاره به قرار گرفتن در آستانه ارتحال مصباح یزدی گفت: آثار این عالم فرزانه را مطالعه کنید که این درخواست رهبر معظم انقلاب نیز است.
باشگاه خبرنگاران جوان یزد یزدمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: انتخابات مجلس مشارکت در انتخابات جمعه بافق حاج قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۹۹۵۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلیمانی عملیاتهایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم میگوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحیاش به سر میبرد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکاییها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم میگوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، میتوانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا بهویژه وقتی قابل تأمل میشود که پای صحبتهای خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم میکند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنههای عجیبوغریب نبرد میگوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این کتاب است.
فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عینخوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و میرفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانههای ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر میرفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیمچیِ من بود و حسن داناییفر که آن روز بهاتفاق شهید زینالدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عینخوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشتعباس و عینخوش را بهعهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب میرسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاهنفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب میرویم.
ماشینی که داخلش بودیم تکهتکه شد!
رسیدیم به چاهنفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف میآمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور میکرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقیها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمیکردیم و بهسرعت پشت سر ستون تانک میرفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکهتکه شد.
احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکههای ماشین ما چهار نفر در هوا معلقزنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز بهصورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخمهای کوچکی برداشتیم؛ درحالیکه حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچکس تصور نمیکرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچهها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتحالمبین بود.
دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیتالمقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامنالأئمه»، عملیات «طریقالقدس» و عملیات «فتحالمبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتحالمبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگیها، طراحی عملیات بود.
هیچ طراح جنگی در دنیا نمیتواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند طرحی جامعتر از عملیات بیتالمقدس طراحی کنند. جامعترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانهای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمهشب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیشبینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیادهروی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت میخواهد، جسارت میخواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بینظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.
بیست و چند روز بیخوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمیکرد در چهلم عملیات فتحالمبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهرهها دیدنی بود. چهرههای پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهرهها نشسته بود. چهرههایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره میکرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانهروز نخوابید! بیستوچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهرهها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سهراه حسینیه. آنجا جلسهای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشمها دیدنی بود. آن گردنهایی که حرفنزده به یک طرف میافتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمیتواند آن حقیقت را نشان بدهد.
با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... بهدلیل خستگی فوقالعاده بچههای رزمنده، همه فرماندهان بحثشان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاقنظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردممان میگوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی میخواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبتهای حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.
١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزهآسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالیکه با عقبهخودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخیها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...
کامیون کامیون اسیر میآوردند...
آنقدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرماندههان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچههای ما توی آنها گم میشدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون میآمدند اسرا را میبردند، تخلیه میکردند. در جنگ ما، یکی از جامعترین صحنههایی که میتوان آن را به اندازه یک جنگ به نسلها ارائه کرد، عملیات بیتالمقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارتهای حمدگونه بر زبان امام جاری شد.
انتهای پیام